مدگرایی
گزارش ازلیلا مشفق:
«مُد، معمولا نوعي زشتي است، چنان غيرقابل تحمل است كه بايستي هر شش ماه، يك بار عوضش كرد».
( اسكار وايلد)
بخش اول:
مُد ومُد گرایی:به نظر می رسد با مدرن شدن جوامع انسانی، مد و مدگرایی در بین مردم جایگاه قابل توجه ای یافته است. گرچه می توان با نگاهی دقیق تر در اقوامی مثل رومی ها، مصری ها و آریائی ها، توجه آنان به نوع پوشش و رغبت به زیورآلات را در تنوع و گستردگی بسیار مشاهده نمود که در بیشتر موارد نشان دهنده ی نوعی تفاوت طبقاتی در جوامع بود، اما آن چه که جوامع مدرن را به بحث مد و مدگرایی وابسته می کند، تغییر کاربردی آن در جوامع امروزی است.
با وقوع انقلاب صنعتی و ایجاد تحول در شیوه زندگی، پدیده مدگرایی به عنوان خرده فرهنگ در تفکر و شیوه زندگی شهرنشینان رسوخ کرده، متمایزکننده گروه ها و دسته های خاص بود و تا جایی پیش رفته است که در برخی جوامع، عدم تبعیت از آن به منزله ی عقب ماندن از مدنیت محسوب می شود.
در جوامع دورتر از انقلاب صنعتی، بشر تنها به نیازهای اولیه ی خود، مثل؛ خوراک، پوشاک و مسکن می اندیشید اما با پیچیده تر شدن ساختارهای اقتصادی و اجتماعی، نیازهای دیگری هم چون مدگرایی به آن ها اضافه شد. در واقع پس از آن که انسان در زمینه ی مایحتاج اولیه آسوده خاطر شد، به مواردی مثل؛ جایگاه اجتماعی، تنوع و نیز دیده شدن و متمایز بودن می اندیشد. به عبارتی؛ مُد یکی از روش هایی است که به انسان کمک می کند تا خود را در جامعه و فعالیت های اجتماعی وارد کرده و با نوعی همگون سازی در کنار انسان ها به سمت یک زندگی اجتماعی حرکت کرده و در اوج این همگونی از آن ها متمایز هم باشد. تغییر؛ همیشه موجب پیشرفت انسان از عصر حجر تا به امروز بوده و می توان گفت؛ مد و مدگرایی نیز در راستای همین نیاز بشر رشد کرده و گسترش یافته است.
بنابراین، مُد پدیدهای نیست که مختص جامعه و فرهنگ خاصی باشد. هر جامعهای بنا به مقتضیات زمانی و مکانی، در عرصههای گوناگون، اعم از؛ پوشاک، آرایش، طراحی ساختمان، تزئینات داخلی و مبلمان منزل، مُدهای مختلفی را به نمایش میگذارد و چنان چه بخش وسیعی از افراد جامعه را تحت تأثیر قرار دهد، به آن مُد اجتماعی گفته میشود.
شکل گیری و نفوذ مُد
«مُدسازی ریشه در نابرابری های اجتماعی دارد» (فرامرز رفیع پور)
پیدایش و ظهور و افول مُد، با همهِ سرعت آن معمولاً پنج مرحله را شامل میشود:
• آفرینش و ایجاد مُد
• ارائه و معرفی مُد
• مردم پسند کردن مُد (در این مرحله، کوشش دامنهداری در جهت شناساندن مُد شده و با استفاده از تبلیغات و رسانههای عمومی سعی در معرفی مدل مورد نظر و کالای جدید و قبولاندن آن به جامعه میشود)
• تولید انبوه
• پس از آن که تقاضای مُد جدید به اوج خود رسید، قوس نزولی تقاضا و زوال مُد آغاز شده و با پیدایی مُد جدید مد قبلی از دور خارج میشـود.
مُدها همیشه برای طبقات بالای جامعه طراحی می شوند و طبقات مرفه جامعه اولین قشری هستند که از این طرح ها استفاده می کنند و طبقات به اصطلاح پائین، تمام تلاش خود را می کنند تا کم ترین تفاوت ها را با این قشر جامعه داشته باشند و این همه گیری، مد را از رونق انداخته، طراحان را به سمت تازه های دیگر متمایل می کند و این چرخه ی پول ساز هم چنان ادامه خواهد یافت.
در دهه های پیش که سرعت تبادل اطلاعات و ابزارهای ارتباطی محدودتر بود، این چرخه مدت زمانی بیش تر از یک سال را طی می کرد اما امروزه به جهت سرعت انتقال مُدها و طرح های تازه، گاه شاهد تغییر فصلی مُدل ها بوده و نشر و گسترش آن ها را در طبقات کم درآمد جامعه، با شتاب غیرقابل کنترلی مشاهده می شود.
در این میان، بیش ترین منفعت این چرخه، عاید صحنه گردانان این نمایش می شود که گاه از اثرات سوء فرهنگی و اجتماعی آن بی خبرند، چرا که مُد و مُدگرایی در کنار ظاهر اقتصادی و تجاری آن، اتفاق اجتماعی موثری است که در جهت تحولات و حتی تاثیرات فرهنگی، ابزار کارآمدی شده است. در این بخش باید تاکید کنیم که آسیب های ناشی از این فرایند بیش از همه، اکثریت غالب جامعه که اقشار کمتر مرفه را شامل می شود به مخاطره فرهنگی می کشاند، چرا که سرعت این گردش، قدرت تفکر و تصمیم را از آنان سلب خواهد نمود .
یکسان سازی و همسان سازی یکی از اهدافی است که دنیای امروز مدعی آن بوده و متاسفانه مُدگرایی که به غلط و در سطح، نوعی مدرن شدگی را یدک می کشد، می تواند یکی از ابزارهای تحقق این شعار باشد. از یکسان سازی واحد پول گرفته تا همگون شدن معیارهای زیبائی. معیاری که دیدگاه زیباشناختی همه مردان و زنان را با یک الگوی مشخص طراحی می کند، تا بیشتر عمل های جراحی زیبائی با یک فرم و شکل مشخص و معین صورت گیرد! به نظر می رسد اغلب رنگ موی یکسانی را می پسندند و پوست های برنزه را ترجیح می دهند! حتی سایز کمر زنان و عرض شانه ی مردان هم در تعریف های جهانی تعیین می شود!
به طور مثال در پژوهشی که مدتی پیش در ایالات متحده به انجام رسید، مشخص شد که دختران نوجوان قد ایده آل را 170 سانتی متر و وزن ایده آل را تنها 45 کیلوگرم می دانستند و نه تنها این ایده آل از نظر بسیاری از پزشکان ناسالم است، بلکه فرد را در معرض برخی از اختلالات خطرناک به ویژه کم اشتهایی عصبی قرار می دهد که خود نوعی واکنش به هویت درگیرِ آشفتگی و ابهام است.
همانند ساختن انسان ها بر اساس نیازهای کاذب و طَفره رفتن آن ها از نیازهای واقعی و انسانی خود در قالب هدف گذاری های صوری، فرآیندی است که دنیای مدرن در پیش رو دارد. انسان در چرخه مدگرایی؛ به بهانه زیباتر بودن، ایجاد تنوع در جهت نشاط افزون تر که حق مسلم هر انسانی ست، از تقویت و شکوفائی استعدادهای اصلی خود جا مانده، تمام توان فکری و مالی خود را صرف پرداختن به همسان سازی خود با الگوهایی می کند که هرگز از تغییر کاذب بازنمانده، همواره چیزی برای دلمشغولی های موقت دارد.
مُد از دیدگاه فرهنگی
هر مُد، در واقع، تابلوي تبليغاتي يک فرهنگ يا خرده فرهنگ است و معمولا جريان هاي فکري، بيشتر از راه مُد و تبليغ باورهاي خود، حضور و گسترش مي يابند. در کشورهاي غربي، حزب ها، جمعيت ها و گروه هاي فراواني با باورهاي گوناگون ديني، سياسي، اخلاقي، اجتماعي و فرهنگي وجود دارند که اعتقادات و شعارهاي خود را در نوع لباس، نوع دوخت، ترکيب رنگ، طرح خاص، آرايش مو و چهره، دستبندها و گردن آويزها به نمایش می گذارند. از اين رو، استفاده از نشانه هاي مد آنان، مي تواند به معني وابستگي به آن جمعيت ها، پذيرش آن ها، علاقه به آن ها، همفکري و همسويي با آن ها و تبليغ شان باشد. کار منطقي آن است که پيش از پيروي کردن از اين مدها، به شناخت کافي درباره آن گروه، هدف ها و باورهاي آن ها دست يابيم. در غير اين صورت، حرکتي انفعالي و بي پايه و تقليدي کورکورانه شکل خواهد گرفت.
مُد یک حرکت نیست، بلکه دو حرکت است؛ یکی این که افراد طبقات پایین را ترغیب می کند که به افراد طبقه بالا شبیه شوند و دیگر این که افراد طبقه بالا را وادار میکند که وضع گذشته را رها کنند و نگذارند افراد طبقه پایین به آن ها برسند.
در مُد، میل به همرنگی با دیگران، با میل به ممتاز بودن همراه است و میل اخیر عموماً به صورت خودنمایی ظاهر میشود. بنابراین از لحاظ روانی؛ مد با نوعی خودنمایی و نیاز به جلب توجه دیگران به خود بستگی دارد. البته به قول «گوستاو فلوگل» مستشرق آلمانی، باید این نیاز را در بافتی از چشم و همچشمی جنسی و اجتماعی درک کرد که تفاوت بنیادی با زیبایی پسندی دارد. (در مواردی استفاده از نوعی پوشش مُد روز در یک شخص، به شکل مشهودی او را بدلیل عدم تناسب با فیزیک همسان در وضعیتی نامناسب قرار می دهد.)
آن چه که در پیروی از مُد حائز اهمیت است، ورود طرح ها و الگوهایی است که معمولا از کشورهای پیشرفته تر وارد کشورهای کمتر توسعه یافته می شود و این به معنی ورود کالاها و ابزاری است که سبک و شیوه ی زندگی کشور مبدا را با خود به همراه داشته، لطمات جبران ناپذیری را بر فرهنگ کشور مقصد خواهند داشت. فرهنگی که در کشورهای مقصد، فقط، از آن پیروی می شود، بدون آن که پالایش شده و بومی سازی شود.
بهره گیری از سبک زندگی وارداتی، موجب بی انگیزگی افراد و ناپایداری آن ها در حفظ بنیان های اجتماعی و فرهنگی بومی شده، انسان ها را دچار بی هویتی و وادادگی می کند.
مدگرایی باعث به وجود آمدن نوعی چشم و همچشمی در جامعه شده و پیامد آن عدم آرامش روحی برای افراد است، چرا که آن ها را تبدیل به ابزاری برای برآوردن اهداف نظام های مدگرا می کند که پیامد آن رشد فرهنگ توده ای، عوام گونه، مصرف گرا، غیرخلاق و منفعل در جامعه است.
مُد و مُدگرایی به عنوان یک نوع امتیاز نمادین در عرصه فعالیت های اجتماعی مطرح است، چرا که در نوع تفکر امروزی، مُد و مدل های روز می توانند باعث پرستیژ، غرور و افتخار اشخاص شده و به دنبال آن در متمایز کردن جایگاه اجتماعی آن ها نقش به سزایی داشته باشند. اما سلیقه نیز به عنوان امری اجتماعی تعیین کننده ی حیثیت و جایگاه افراد در جامعه است و به این دلیل؛ از آن جا که مد برای طبقات مرفه طراحی می شود، طبقات پائین تر برای نمایش یکسان بودن سلیقه خود با قشر مرفه جامعه، از شیوه و سبک زیستی آن ها تقلید می کنند و احتمالا فرایند انحطاط را به سرعت طی خواهند کرد.
در کل می توان گفت؛ انواع مد، از جمله مد اجتماعی، عمر کوتاهی دارند، ولی عامل مؤثری در جهت تغییرات اجتماعی مثبت یا منفی محسوب می شوند. یکنواختی رنگ، پوشش، آرایش و سبک زندگی در بلند مدت خستگی آور است و باید به تولید نوگرایی و زایش مداوم فرهنگی اندیشید و در یک کلام؛ در عین پاسخ گویی به نیازهای بشری در زمینه پویایی، حقیقت جویی، زیباییگرایی و کمال طلبی، سلیقه او را در لباس و آرایش و طرز زندگی بهبود بخشید. برای تحقق چنین چارچوبی، تلاش مستمر فرهنگی در قالب ارائه طرحهای نو به نو، میتواند ضمن جهت دهی به مُد، به تولید و اقتصاد ملی نیز کمک بایستهای کند.
فرهنگها در وضعیت ها و شرایطی، می توانند تغییر پذیر باشند و باوجود این که در برابر عناصر جدید فرهنگی، پایداری و مقاومت نشان میدهند اما باید باور کرد که این سرآغاز کنش و واکنش میان مُد و فرهنگ پایدار جامعه است. این بدان معنا نیست که شرایط فرهنگی و سلایق را آن قدر ثابت نگاه داشت که گویی از تمدن و زیست امروزی دور مانده اند بلکه تغییرات بر اساس آن چه با مناسبات بومی شکل می گیرد، نوعی ضرورت است. بومی سازی مدل های وارداتی نیز می تواند کمک شایان توجهی در این فرایند به متقاضیان و بازار مصرف نماید و قطعا موجب تازگی و طراوت در معاشرت های روزانه نیز خواهد شد .
پیامدهای مثبت و منفی مُدگرائی
با توجه به اين که بيشتر مدهاي رايج در بين جوانان و نوجوانان، برگرفته از الگوهاي بيگانه و غيرخودي است، می توان گفت که مُدگرايي به معناي جديد آن، نوعي از خودبيگانگي و تقليد از فرهنگ غربي را القا مي کند، تا آن جا که می توان بر روي لباس ها يا بدنه اتومبیل ها و یا در ورودي برخی از مغازه ها، کلمات و اصطلاحاتی را دید که کمتر ارتباطي با زندگي شخصي افراد يا آرمان ها و علايق فردي آن ها دارد. تقليدِ هر روزه از آخرين مُدهاي رايج در جهان، بدون برنامه ریزی و فهم درست ،منجر به از خودبيگانگي، بحران هويت، تزلزل شخصيت، وابستگي اقتصادي، احساس حقارت و… خواهد شد و دردناک تر آن است که بگوییم بسياري از رفتارها و هنجارهايي که امروزه به عنوان مُد مطرح است و تبليغ مي شود، با ارزش هاي فرهنگي جامعه ما هم خواني ندارد و در نتیجه، برای بکارگیری آن چه در عرصه مد اتفاق می افتد، شناخت مزایا و معایب آن از ضروریات است.
تاثیر مد در موفقیت
موفقیت در زندگی، به عوامل متفاوتی وابسته است که وجود انگیزه یکی از اصلی ترین و اساسی ترین آن است. روشن است که اگر عملی منجر به پاداش بیشتری گردد، به احتمال؛ تكرار آن افزوده می شود. در واقع می توان گفت؛ موفقیت در یک عمل ،انگیزه دستیابی به موفقیت مجدد را فراهم می کند. بر این اساس؛ می توان به این نتیجه رسید؛ در شرایطی که مدگرایی موجبات تشویق و تایید و اعتماد همسالان را تقویت کرده و حتی در مواردی ممکن است موجب استقبال جنس مخالف شود و همین امر به نوعی موفقیت تلقی شده، انگیزه تکرار را برای اشخاص با وجود مخالفت های خانواده ایجاد می کند. چون در بین طیف هم راستای خود، نوعی منزلت و ارزش را کسب نموده به ادامه مسیر تشویق می گردد. اما این امر نمی تواند قطعی و همیشگی باشد و مربوط به شرایط و مناسبات خاصی است .
مُد و زیبائی
اولین طیف مورد نظر طراحان مُد، جوانان هستند و جوانان به جهت ویژگی های روحی و شخصیتی، به تنوع و مورد توجه قرار گرفتن و متمایز بودن، تمایل بیشتری دارند. زیباتر بودن، متمایز بودن و مورد توجه قرار گرفتن، از اولین شعارهای طراحان مد است و در این بین، رنگها از اهميت خاصي برخوردارند که معاني گوناگوني را انتقال ميدهند. به همین دلیل، طراحان همواره در بكار بردن آنها توجه ويژهاي نشان داده و به دنبال آن اثرات متفاوتي بر خلق و خوي افراد باقي ميگذارند.
از آن جایی که رنگهاي روشن باعث افزايش روحيه و ايجاد شادابي ميشود، یقینا یکی از امتیازات مثبت کاربرد آن ها، در طراحی لباس خواهد بود. رنگها به انسان انرژي ميدهند؛ تنوع رنگي الهام بخش است و پوشيدن لباسهاي رنگي در افراد، تجربهاي بسيار متفاوت از مثلا؛ پوشيدن لباسهاي سياه را ايجاد ميكنند. رنگها مانند خورشيد، مملو از نور و روشنايياند و حالتي خوشبينانه و زندگي بخش را به وجود ميآورند و این خصوصیات مثبت می توانند هم چون خوني در رگهاي دنياي مد، در کنار طرح های متنوع و شیک، جریان زیبایی شناسی تاثیرگذار و روح بخشی را خلق کنند که موجب نشاط اجتماعی می شود.
از جلوه گری تا نابرابری اجتماعی
متمایز بودن، اگرچه می تواند انگیزه های مثبتی در افراد ایجاد کند اما در صورتی که هویت و شخصیت افراد را بر پایه توجه و اظهار نظر دیگران شکل دهد، جز تقلید صرف ،نتیجه ای نخواهد داشت و امکان هرگونه ابراز وجود فردی و ابتکار عمل را از آنان می گیرد.
جلوه گری مُد؛ یک خواسته بی اساس و ناشی از برخی ضعف های روحی انسان، هم چون؛ احساس کمبود و حقارت، تمایل به اثبات برتری با مال و ثروت، حسادت و رقابت است. این مساله در جوامع درگیر با ماشینیزم و تسلط نظام های اقتصادی و اشرافیت بیشتر است، زیرا افراد جامعه را روز به روز به به لحاظ فکری به این گونه رفتارها نزدیک تر می کند. فرد وقتی نتواند خود را از راه های منطقی و معقول ؛ممتاز و مشخص کند، به هر اقدام دیگری دست می زند تا خود را از دیگران متمایز نشان دهد. از این رو، در جوامعی که تضاد و تفاوت بین لایهها و قشرهای اجتماعی بیشتر است، کسی که لباس شیک تر، اتومبیل گران تر و رفتارهای آمرانه تر داشته باشد و انعام بیشتری بدهد، بیش تر نیز مورد احترام سایرین بوده و نیازهای اجتماعیاش راحت تر برطرف میشود. به همین دلیل، افراد لایههای پایین و متوسط جامعه سعی دارند که هر چه زودتر از معیارهای ظاهری قشر بالا آگاه شده و بدان عمل نمایند و هر چه را که به ظاهر، آن ها را جزو قشر بالا مینمایاند، تهیه کنند؛ حتی اگر بودجه و درآمدشان کفاف آن را ندهد. حال آن که اسلام، انسان را از هرگونه تلاش برای جلوه گری منفی نهی می کند. رسول اکرم (ص) می فرمایند: «هر که جامه ای بپوشد که بدان مباهات کند و مردم بدو نگرند، خدا به او ننگرد تا آن لباس را بر کند.» و متاسفانه در این سال ها، تمایل به جلوه گری تا جایی پیش رفته که گاهی مردان لباس زنان و زنان لباس مردان را به تن می کنند! ناگفته نماند که در پی این گونه تمایلات، فاصله طبقاتی و نابرابری اجتماعی نمود بیشتری می یابد و این شکاف؛ موجب بحران های اجتماعی ناشی از نابرابری ها می شود.
تقلید محض و بیهودگی
مُدگرایی؛ گاه به تقلید کورکورانه از الگوها و شیوه هایی منجر می شود که فرهنگ های غیرخودی؛ تبلیغ و ترویج می کنند و اگر پیروی از این گونه مدها در جامعه و انتساب به فرهنگ کشورهای پیشرفته، به ارزش بدل شود، نوعی وادادگی فرهنگی و خلای هویتی در افراد جامعه شکل خواهد گرفت که می توان آن را به عنوان بیگانگی از خویش تعبیر نمود.
پوشیدن، خوردن، تفریح، لذت بردن و حرف زدن و از آخرین دست آوردهای مصرفی دیگران استفاده کردن و به طورکلی سبک زندگی غیرخودی را تقلید کردن، از افراد؛ بردگانی برای مد می سازد که تعریفی از هویت و بومیت خود ندارند.
هالیوود به عنوان یک کمپانی ترویچ ستاره سالاری، با ارائه الگوهای متنوع، نبض دنیای مُد را در دستان خود دارد. «آنجلا کورمن» که یکی از این الگوهاست، می گوید: «گاهی که جوانان ایرانی را با شکل و شمایل خودم می بینم، واقعاً حیرت می کنم. جوانان شما نیازی به این کارها ندارند. من با جوانی در تهران آشنا شدم که از خانواده مهمی بود ولی اگر به قیافه او نگاه می کردید، فرقی میان او و من نمی یافتید. او به ظاهر؛ کاملاً شبیه من بود ولی وقتی درونش را می کاویدی تهی و پوچ بود.»
یکی دیگر از این الگوهای می گوید: «ما هشداری برای شرقی ها هستیم! فرهنگ غرب را به شرق می آوریم و به آن ها بیچارگی غرب را نشان می دهیم!»
مُدگرایی، موجب از بین رفتن ارادهی مُدگرایان شده؛ آنان از خود، اختیاری در انتخاب ندارند و به طور کامل مُطیع مُد و مُد سازان جهانیاند و هر چیزی که تبدیل به مُد شد، زشت یا زیبا، آنان را دربند خود میگیرد. صرف وقت فراوان در راهی که به سبب تغییر و تحول بسیار، هیچگاه پایانی نخواهد داشت، چیزی جز استرس روحی برای همرنگی با جماعت، در بر نخواهد داشت.
ارتباط مدگرایی و خودشیفتگی
کالاپرستی و مصرفگرایی، ظاهر شخص را به عنوان مهم ترین معیار ارزشی مطرح میسازد و توسعه شخصیت را بیش از هر چیز در خودنمایی میبیند و در نتیجه، خـودشیفتگی؛ میدان گستردهای برای رشد می یابد. خودشیفتگی، نه تحسین خویش، بلکه نوعی دلمشغولی به «خود» است که موجب میشود شخص خودشیفته، رویدادهای بیرونی را به نیازها و تمایلات «خود» مرتبط سازد و تنها به سود شخصی توجه کند. در جوامع مصرفی، تعهدهای اجتماعی عقب مینشیند و افراد به دلمشغولیهای صرفاً شخصی، پناه میبرند. دلمشغولی به انواع مدها و بهبود بخشیهای جسمانی و روانی. مدگرایی و فردگرایی ناشی از آن، دنیائی پوشیده از آینه را خلق می کند که همواره در آن، ظاهر؛ نشانگر شخصیت ایده آل و متناسب با ارزشهای باب روز است.
پی آمدهای فیزیکی مُدگرایی و تغییرعادات رفتاری
از آن جا که در ساخت بسیاری از وسایلی که توسط مدسازان وارد بازار می شود، تنها سودآوری مد نظر است و کمتر به سلامت جسم و روح اهمیت داده می شود، در نتیجه؛ مشکلات جسمی یکی از پیامدهای مدگرایی محسوب می شود.
جانشین ساختن مواد مصنوعی به جای الیاف پنبه و کتان، تولید لباس هایی با جنس چرم، جیر و پلاستیک، ترویج به کارگیری لوازم آرایشی صنعتی که به دلیل جذب مواد شیمیائی، موجب پیری زودرس و ضایعات پوستی می شوند و البته در همین راستا؛ پیروی از برخی الگوها، مثل؛ پوشیدن کفش هایی که پاشنه های غیراستاندارد و بسیار بلند دارند، علاوه بر صدمات جسمی، در شیوه رفتاری افراد هم تاثیرات منفی خواهد داشت.
مهم ترین تغییر رفتاری ناشی از مدگرایی در جامعه، مصرف گرایی و اسراف است. مدگرایان همواره برای بودن در مسیر مدهای روز، مشغول تغییر چیدمان لوازم منزل، تغییر مدل اتومبیل، جواهرات، پوشاک و حتی جراحی های متعدد زیبائی و… هستند که سود آن ها فقط به جیب مُدسازان می رود. گاه؛ تأمین نیازهای کاذب افراد مصرف گرا و مدگرا، راه حلی ندارد جز دریافت قرض ها و وام های سنگین و متاسفانه این تنها یک دور باطل است که پایانی هم برایش متصور نیست.
با همه موارد ذکر شده، توجه به این امر لازم است که در تقابل میان مدگرایان و فرهنگ مداران جامعه، مسأله اساسی؛ عدم شناخت کافی نسبت به عوامل مدگرایی از یک طرف و ظرفیتهای فرهنگ ملی ـ دینی از سوی دیگر است. بخشی از جامعه معتقد است، مقابله با پیامدهای منفی مدگرایی، به خصوص در زمینه پوشاک و آرایش، تنها از طریق کنترلهای اجتماعی، عملکرد پلیسی و تحریمهای قانونی امکانپذیر است و دولت و مسئولین را در برخورد مناسب با این مسأله اجتماعی حساس میکند. از طرف دیگر، مدگرایان، از این که در انجام آن چه دوست دارند و میپسندند؛ آزاد نیستند، ناراضی بوده و مسئولین عرصه فرهنگی را به تحجّر و ممانعت از آزادیهای فردی متهم میکنند. در این طیف، بعضی نیز معتقدند؛ آزادی کامل در عرصه مد، به ویژه پوشاک و آرایش، میتواند جامعه را به تعادل منطقی بین سبکهای مختلف زندگی و خرده فرهنگ ها برساند. بدین لحاظ، بررسی عوامل مؤثر در گرایش به مد و جلوه نمایی از طریق لباس و آرایش و ارتباط آن با بحرانهای هویتی، قابل تأمل و پیگیری علمی است، چرا که خرده فرهنگ ها و باورهایی از این دست، گاه آن قدر مخرب هستند که باعث فروپاشی فرهنگی خواهند شد .
سوتیترها
• هر مُد، در واقع، تابلوي تبليغاتي يک فرهنگ يا خرده فرهنگ است و معمولا جريان هاي فکري، بيشتر از راه مُد و تبليغ باورهاي خود، حضور و گسترش مي يابند.
• مُدها همیشه برای طبقات بالای جامعه طراحی می شوند و طبقات مرفه جامعه اولین قشری هستند که از این طرح ها استفاده می کنند و طبقات به اصطلاح پائین، تمام تلاش خود را می کنند تا کم ترین تفاوت ها را با این قشر جامعه داشته باشند.
• مدگرایی باعث به وجود آمدن نوعی چشم و همچشمی در جامعه شده و پیامد آن عدم آرامش روحی برای افراد است، چرا که آن ها را تبدیل به ابزاری برای برآوردن اهداف نظام های مدگرا می کند که پیامد آن رشد فرهنگ توده ای، عوام گونه، مصرف گرا، غیرخلاق و منفعل در جامعه است.
• بومی سازی مدل های وارداتی نیز می تواند کمک شایان توجهی در این فرایند به متقاضیان و بازار مصرف نماید و قطعا موجب تازگی و طراوت در معاشرت های روزانه نیز خواهد شد .